" فایل های دانشگاهی -تحقیق – پروژه – بخش دوم: تکلیف کشور ها در رعایت حقوق بشردوستانه بین المللی در منازعات غیر بین المللی – 1 " |
“
در حمایت از مداخله بشر دوستانه نویسندگان آمریکایی چنین مداخله ای را به دو روش توجیه نموده اند آن ها اظهار می دارند که در برخی از موارد هدف «کاهش مخاصمات» و «حمایت از حقوق بشر» با یکدیگر تعارض پیدا میکنند و لذا باید میان این دو هدف متعارض با توجه به شرایط و اوضاع و احوال موجود موازنه و تعادل برقرار ساخت. به این مفهوم که در موارد نقض فاحش حقوق بشر باید اصل حمایت از حقوق بشر را بر اصل عدم توسل به زور مندرج در بند ۴ ماده ۲ ترجیح داد. در نظر اول این استدلال منطقی به نظر میرسد اما اگر توجه دقیق تری به این استدلال مبذول داریم در می یابیم که چنین استدلالی با نظام حاکم بر منشور منطبق نیست چرا که تدوین کنندگان منشور اهمیت غالب را برای اصل عدم توسل به زور قائل شده اند، حتی مداخله بشر دوستانه را به عنوان استثنائی وارد بر این اصل مورد بررسی یا تصویب قرار نداده اند.[۶۹]
بخش دوم
تکلیف کشور ها در رعایت حقوق بشردوستانه بینالمللی در منازعات غیر بینالمللی
بخش دوم: تکلیف کشور ها در رعایت حقوق بشردوستانه بینالمللی در منازعات غیر بینالمللی
فصل اول: مداخله بشر دوستانه در جنگ های غیر بینالمللی
مبحث اول: مداخله بشردوستانه در منشور ملل متحد در سدههای پیشن دولتهای اروپایی بارها در پوشش«مداخله انسان دوستانه» در امور داخلی دیگر دولتها دخالت کردهاند. تا پیش از تدوین منشور ملل متّحد و ممنوعیّت کلّی کاربرد زور از سوی دولتها، چگونگی توجیه آن موضوع مهمی نبود. با تدوین منشور و منع توسّل به زور و مداخله در امور داخلی دولتها، دخالت انسان دوستانه نیز در ردیف موارد توسّل به زور منع شد و نتوانست در ساختار منشور مللم متّحد جایگاهی بیابد. هرچند در این دوره نیز در مواردی چون دخالت هند در پاکستان شرقی(۱۹۷۱)، اسرائیل در اوگاندا (۱۹۷۶)، ویتنام در کامبوج (۱۹۷۹) و دخالت آمریکا در نیکاراگوئه (۱۹۸۴) دولتها به مداخله بشردوستانه مبادرت ورزیدند، امّا این مداخلات از سوی دولتها و نهادهای بینالمللی محکوم شد. آنچه دخالتهای دهه ۱۹۹۰ بدین سو را از موارد پیشین چه در دوره منشور و چه پیش از آن متمایز میسازد، آن است که در گذشته این اقدامات از سوی یک دولت یا گروهی از دولتها انجام میشده و محکومیت جامعه بینالمللی را در پی داشته است، در حالی که مداخلات بشردوستانه کنونی با مجوز شورای امنیّت انجام میگیرد و واکنش جامعه بینالمللی نیز متفاوت است. در واقع در بنیاد و اشکال مداخله و واکن جامعه بینالمللی دگرگونیهای ایجاد شده است و اینک ما شاهد یک دگرگونی اساسی در پیشبرد صلح و امنیّت بینالمللی و گسترش آن به حقوق اساسی و بنیادین بشری هستیم. مداخله بشردوستان از«اقدام یکجانبه دولتها» به اقدامی گروهی از سوی نهادهای بینالمللی تغییر یافته و مفهوم تازهای از آن ارائه شده است.
سالهای پایانی سده بیستم با دگرگونی نظام بینالمللی و افزایش اهمیّت و نقش نهادهای بینالمللی همراه بوده است. از جلوههای بارز این امر۷برخورد سازمان ملل متّحد و در رأس شورای امنیّت با درگیریهای داخلی در مناطقی چون آنگولا، کامبوج، السالوادور، عراق، یوگسلاوی، لیبریا، رواندا و هائیتی است. از این میان، اقدامات سازمان ملل متّحد با عنوان مداخلهء بشردوستانه در کردستان عراق، سومالی، بوسنی و هرزگوین، رواندا و هائیتی، حاکمیت دولتها را بیش از هر زمان دیگری با مشکل رو به رو ساخته و این پرسش را مطرح نموده است که، مبنای اعمال صلاحیّت شورای امنیّت چیست. به سخن دیگر آیا شورای امنیّت اساسا در اقدام به مداخلهء بشردوستانه صلاحیّت دارد یا نه؟
“
فرم در حال بارگذاری ...
[دوشنبه 1401-09-21] [ 06:05:00 ب.ظ ]
|