مدیریت استراتژیک

 

مدیریت استراتژیک تصمیمات و فعالیت‌های یکپارچه در جهت توسعه استراتژی‌های مؤثر، اجرا و کنترل نتایج آن ها‌ است .‌بنابرین‏ مدیریت استراتژیک فعالیت‌های مربوط به بررسی ، ارزشیابی و انتخاب استراتژی‌ها ، اتخاذ هر گونه تدابیر درون و بیرون سازمانی برای اجرای این استراتژی‌ها و در نهایت کنترل فعالیت‌های انجام‌شده را در برمی‌گیرد.

 

صاحب‌نظران تعاریف متعددی از مدیریت استراتژیک مطرح نمودند که در زیر به بعضی از آن ها اشاره می شود. همه آن ها در این موضوع اشتراک دارند که مدیریت استراتژیک با تدوین (برنامه ریزی با انتخاب), اجرا و ارزیابی (و یا کنترل) استراتژی سر و کار دارد.

 

    1. هنر و علم تدوین, اجرا و ‌ارزیابی استراتژی (دیوید, ترجمه پارساییان ‌و اعرابی, ۱۳۸۰: ۱۲۴)

 

    1. بررسی محیطی, تدوین استراتژی, اجرای استراتژی, ارزیابی و کنترل (هانگر وویلن, ترجمه اعرابی و ایزدی,۱۳۸۱: ۱۵)

 

    1. تصمیم گیری ‌در مورد جهت گیری آینده سازمان, انتخاب جهت گیری و اجرای آن در تصمیمات (پهلوانیان, ۱۳۸۵: ۴۹)

 

  1. پیش‌بینی نیاز به تغییر یا اصلاح استراتژی فعلی, تمهید و گزینش استراتژی مناسب, عملی ساختن یا اجرای استراتژی (رحمان سرشت, ۱۳۸۴: ۳۲)

 

ضرورت‌های استفاده از مدیریت استراتژیک

 

با نگاهی دقیق به مفهوم مدیریت استراتژیک می‌توان به ضرورت استفاده از آن پی برد . با توجه به تغییرات محیطی که در حال حاضر شتاب زیادی به خود گرفته است و پیچیده شدن تصمیمات سازمانی ، لزوم به کارگیری برنامه‌ای جامع برای مواجهه با اینگونه مسائل بیش از گذشته ملموس می‌شود . این برنامه چیزی جز برنامه استراتژیک نیست . مدیریت استراتژیک با تکیه بر ذهنیتی پویا ، آینده‌نگر ، جامع‌نگر و اقتضایی راه حل بسیاری از مسائل سازمان‌های امروزی است . پایه های مدیریت استراتژیک بر اساس میزان درکی است که مدیران از شرکت‌های رقیب ، بازارها ، قیمت‌ها ، عرضه‌کنندگان مواد اولیه ، توزیع‌کنندگان ، دولت‌ها ، بستانکاران ، سهام‌داران و مشتریانی که در سراسر دنیا پراکنده‌اند ، دارند و این عوامل ، تعیین‌کنندگان موفقیت تجاری در دنیای امروز است . پس یکی از مهمترین ابزارهایی که سازمان‌ها برای حصول موفقیت در آینده می‌توانند از آن بهره گیرند مدیریت استراتژیک خواهد بود .

 

مزایای به کارگیری مدیریت استراتژیک

 

مدیریت استراتژیک به سازمان این امکان را می‌دهد که به شیوه‌ای خلاق و نوآور عمل کند و برای شکل دادن به آینده خود به صورت انفعالی عمل نکند . این شیوه مدیریت باعث می‌شود که سازمان دارای ابتکار عمل باشد و فعالیت‌هایش به گونه‌ای درآید که اعمال نفوذ نماید (نه اینکه تنها در برابر کنش‌ها ، واکنش نشان دهد) و بدین گونه سرنوشت خود را رقم بزند و آینده را تحت کنترل درآورد .از نظر تاریخی ، مزیت اصلی مدیریت استراتژیک این بوده است که به سازمان کمک می‌کند تا از مجرای استفاده نمودن از روش منظم‌تر ، معقول‌تر و منطقی‌تر راه‌ها یا گزینه‌های استراتژیک را انتخاب نماید و بدین گونه استراتژی‌های بهتری را تدوین نماید . تردیدی نیست که این یکی از منافع اصلی مدیریت استراتژیک است ولی نتیجه تحقیقات کنونی نشان می‌دهد که این فرایند می‌تواند در مدیریت استراتژی‌ها نقش مهم‌تری ایفا کند . مدیران و کارکنان از طریق درگیر شدن در این فرایند خود را متعهد به حمایت از سازمان می‌نمایند . یکی دیگر از مهمترین منافع مدیریت استراتژیک این است که موجب تفاهم و تعهد هر چه بیشتر مدیران و کارکنان می‌شود . یکی از منافع بزرگ مدیریت استراتژیک این است که موجب فرصتی می‌شود تا به کارکنان تفویض اختیار شود . تفویض اختیار عملی است که به وسیله آن کارکنان تشویق و ترغیب می‌شوند در فرایندهای تصمیم‌گیری مشارکت کنند ، خلاقیت ، نوآوری و خیال‌پردازی را تمرین نمایند و بدین گونه اثربخشی آنان افزایش خواهد یافت .

 

فرایند مدیریت استراتژیک

 

فرایند مدیریت استراتژیک را می‌توان به چهار مرحله تقسیم نمود:

 

    1. تحلیل وضعیت

 

    1. تدوین استراتژی

 

    1. اجرای استراتژی

 

  1. ارزیابی استراتژی

تجزیه و تحلیل عوامل داخلی

 

    1. نقاط قوت

 

  1. نقاط ضعف

اجرای استراتژیک

 

ارزیابی و بازنگری استراتژی

 

تعیین استراتژی مطلوب

 

تغییر در استراتژی موجود

 

شناخت وضع موجود

 

اهداف

 

تجزیه و تحلیل عوامل خارجی:

 

۳- فرصت ها

 

۴- تهدیدها

 

سیستم اطلاعاتی

 

سیستم اطلاعاتی

 

شکل ۴ فرایند مدیریت استراتژیک

 

۱-تحلیل وضعیت

 

۱-۱- اهداف بلندمدت ، مأموریت‌ سازمان (علت وجودی و اینکه چه هستیم) ، چشم‌انداز سازمان (چه می‌خواهیم باشیم).

 

۱-۲- تجزیه و تحلیل محیط داخلی و قابلیت‌های سازمان .

 

۱-۳- تجزیه و تحلیل محیط خارجی .

 

۲ – تدوین استراتژی

 

در تدوین استراتژی باید ابتدا مجموعه استراتژی‌های قابل استفاده را لیست کرده و سپس با بهره گرفتن از مدل‌های مختلفی که در بحث‌های مدیریت استراتژیک آمده است و با توجه به نتایج به دست آمده در تحلیل وضعیت که در مرحله اول آمده است استراتژی برتر را انتخاب می‌کنیم . در این مرحله باید مدیران میانی و حتی رده پایین سازمان را نیز مشارکت داد تا در آن ها ایجاد انگیزش کند .

 


۳- اجرای استراتژی

 

برای اجرای استراتژی‌ها باید از ابزار زیر بهره گرفت :
۳-۱- ساختار سازمانی متناسب با استراتژی‌ها .
۳-۲- هماهنگ ‌سازی مهارت‌ها ، منابع و توانمندی‌های سازمان در سطح اجرایی .
۳-۳- ایجاد فرهنگ سازمانی متناسب با استراتژی جدید سازمان.

 

اجرای موفقیت‌آمیز استراتژی به همکاری مدیران همه بخش‌ها و واحدهای وظیفه‌ای سازمان نیازمنداست .

 

۴- ارزیابی استراتژی

 

برای تعیین حدود دستیابی به هدف‌ها ، استراتژی اجرا شده باید مورد کنترل و نظارت قرار گیرد . ارزیابی استراتژی شامل سه فعالیت اصلی می‌شود:

 

۴-۱- بررسی مبانی اصلی استراتژی‌های شرکت.

 

۴-۲- مقایسه نتیجه های موردانتظار با نتیجه های واقعی.

 

۴-۳- انجام دادن اقدامات اصلاحی به منظور اطمینان یافتن از اینکه عملکردها با برنامه های پیش‌بینی شده

 

مطابقت دارند.

 

اطلاعاتی که از فرایند ارزیابی استراتژی به‌ دست می‌آید باید به گونه‌ای باشد که عملیات و اقدامات را تسهیل نماید و باید کسانی یا واحدهایی را معرفی نماید که نیاز به اصلاح دارند .

 

سطوح مدیریت استراتژیک

 

فرایند مدیریت استراتژیک دارای سه سطح است. بدین معنی که در سازمان های مادر تخصصی یا شرکت هایی که دارای چند کسب و کار هستند, استراتژی ها در سه سطح از سازمان تعیین می شود, در سازمان هایی که کوچک بوده و از ساختار تخت تری برخوردارند, ممکن است در دو سطح تعیین شوند معمولا سطح کل سازمان و سطح واحدهای کسب و کار یکی است. سطوح سه گانه مدیریت استراتژیک عبارتند از:

 

    • سطح کل سازمان: هدف از تدیون استراتژی در این سطح, هدایت کل مجموعه و تخصیص بهینه منابع در آن است. در واقع جهت حرکت کل گروه سازمانی در این سطح مشخص می شود و اهداف و مقاصد عمومی به منظور نیل به آن ها تعیین می‌شوند. استراتژی های این سطح را استراتژی های کل شرکت می‌نامند.

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...